باورمان را زندگی می کنیم

4 – باورمان را زندگی می کنیم

اپیزود چهارم پیرامون جمله معروف ژان پل سارتر است؛ جمله ای که او گفت اما ویلما رادولف آن را زیست. این اپیزود از انسانک را تقدیم می‌کنم به تمام زنان و مردانی که در این روزها رنجور و دردمند از ویروس کرونا هستند. تفاوتی نمی کند به عنوان بیمار، پرستار، مراقب یا هرکس دیگر.

این اپیزود یک پیام نهفته دارد: باورمان را زندگی می کنیم

خواستن نه؛ اما باور توانستن است!

ویلیما رادولف زندگی عجیب و خواندنی دارد. همزمانی زندگی او با دوره شکوفایی ژان پل سارتر و نظریه پردازی او در خصوص فلسفه اگزیستانسیال مرا به این گمان ِقوی رسانده است که سارتر مثالی که در مورد قهرمانی و معلولیت آورده، متاثر از تجربیه زیسته ویلما است اگرچه هیچ کجا صراحتا به آن اشاره ای نکرده است.

اگر به خاطرتان باشد در نخستین اپیزود از پادکست فارسی انسانک پیرامون باور گفته بودیم و حالا داستانی را خواهید شنید که باور را از جنسی دیگر و زاویه ای دیگر نگاه می کند. داستان ما پیرامون زندگی این دختر بچه است. ویلما رادوف دخترکی است که گزاره خواستن توانستن نیست که در اپیزود سوم شنیدید را با چالش روبرو خواهد کرد.

انگار برای خودم به یک ملاحظه و دغدغه جدید رسیده ام. به مرور دوباره باور هایم. ما به شکل عجیب و غریبی به سمت باورهایمان حرکت خواهیم کرد حتی اگر آنچه به زبان آوریم خلاف باورمان باشد اما در باطن با خودمان صادق هستیم و به سوی باورمان حرکت خواهیم کرد. آیا جهان هم متناسب با باورمان به ما پاسخ خواهد داد؟

 

باور را در کودکان ببینید

در این اپیزود یک مثال جالب در خصوص باور گفته ام که برداشت از آخرین یادداشت های ویتگنشتاین است. موضوع باور نیازمند بحث هایی بیشتر از این است که امیدوارم در اپیزودهای بعدی به آن برسیم.

 

لطفا اول اپیزود را بشنوید و بعد این ویدیو را تماشا کنید

 

موسیقی این پادکست نیز اثری از علی عظیمی است و در انتها نیز صدای خوش صدیق را خواهیم شنید. امیدوارم از این پس و به طور منظم هر پنجشنبه اپیزود جدیدی از انسانک را منتشر کنم.

 

 پاورقی اول: سرانجام ویلما (نه فروردین نود و نه) 

در اپیزود چهارم از ویلما رادولف گفتم؛ حتی بعد از انتشار اپیزود هم در مورد ویلما ذهنم مشغول بود و جستجویی کردم. در برخی منابع ویلما را فرزند هفدهم معرفی کردند که من در اپیزود به فرزند بیستم اشاره کردم که از منبع دیگری دیده بودم.

ویلما در سن هفده سالگی باردار می شود و ناگزیر میشود که یکسال از ورزش دور بماند. در سالهای آتی نیز او مادری با چهارفرزند است که البته مانع از فعالیتهای ورزشی و اجتماعی او نیست طوری که در سال 1963 موفق به اخذ مدرک دانشگاهی شده است. او زندگی پر فراز فرود اما نه چندان بلندی دارد و نهایتا در سن پنجاه و چهار سالگی در اثر ابتلا به سرطان مغز درمی‌گذرد. این چند اسلاید را ببینید.

13 پاسخ
  1. اشراقی
    اشراقی گفته:

    با سلام . شما خیلی منو به فکر وادار میکنید ، علاوه بر کلمات قلم زیباتون به گونه ای مینویسد که آدم برای روزها فکرش مشغوله. مایلم بیشتر راجع به خواستن توانستن است و یا اینکه باور توانستن است. و اینکه ما حتی در اختیار داشتن خود مجبوریم فکر کنم و نظرم رو به شما بگم.

    پاسخ
  2. مریم بحرانی
    مریم بحرانی گفته:

    بسیار عالی بود، به طرز خیلی عجیبی واقعا عجیبی من هر اپیزود رو در هر زمانی که شنیدم دقیقا مطابق با حال اون لحظه ام بود، مثلا وقتی اپیزود دوم و سوم رو شنیدم موضوعاتی دغدغه ام بود که اون اپیزودها مسکن بودند براش، امشب و این لحظه هم که آپیزود چهارم رو شنیدم فکرم مشغول پسرم بود بابت موضوعی و این آپیزود عجیب راه گشا بود

    پاسخ
  3. Zahra
    Zahra گفته:

    پادکست‌هاتون از دل میان و به دل میشینن. سه روزه پیداتون کردم ولی انگار چندسال هستش که شما رو می‌شناسم. پادکست‌ها رو اکثرا نیمه‌شب گوش میدم و توی تنهایی خودم بهشون فکر می‌کنم. ممنونم

    پاسخ
  4. ساحل عظیمی پور
    ساحل عظیمی پور گفته:

    من وقتی با پادکست شما آشنا شدم به صورت کاملا اتفاقی شروع به خواندن کتاب شوپنهاور کردم. وقتی پادکست شما رو با لحن بسیار گیرا و آرامتان گوش میدهم ،خیلی بهتر متوجه زندگیه شوپنهاور و فلیپ های زیادی که در اطرافمان هستم میشم. ممنونم ازتون و تا جایی که بشه پادکست شما رو به تمام کسانی که میشناسم معرفی میکنم. امیدوارم سلامت باشید.

    پاسخ
  5. محمد
    محمد گفته:

    سلام به شما
    ذوق اندیشیدن را در شما می ستایم.
    انسان خوب در این دنیا زیادش هم کمه.
    ممنون که هستید و ممنون که اندیشیدن را به اشتراک می گذارید.

    پاسخ
  6. کاوش
    کاوش گفته:

    سلام بر مرد کار بلد و کار درست، جناب ایپکچی عزیز که همراه این روزهای کرونایی ما شدید و چه همراه خوبی. اگر گفتم کار درست، تعارف نبود. شما محتوای درست (شنیدنی و تفکربرانگیز) رو به درستی ارائه می‌کنید و این غنیمت بزرگی است در زمانه پرهیاهو و شلوغی که زندگی می‌کنیم. پایدار باشید و روز به روز شکوفاتر و پرثمرتر.

    پاسخ
  7. مهدی
    مهدی گفته:

    سلام.
    به نظرم یه تناقض در دوتا از قسمت ها وجود داره اونم بین قسمت ۳ و ۴ هست.
    شما در جایی از اپیزود ۳: خواستن توانستن نیست، گفتین: مقایسه احوالات دو انسان بنا به مشابه بودن شرایط کار درستی نیست و به این گذاره نقد دارین، از طرفی در اپیزود ۴: باورمان را زندگی می کنیم، از ویلما رادولف گفتین و به نظرم شنوده با شنیدن این قسمت دچار مقایسه خودش در برابر ویلما رادولف میشه و اینجا پارادوکس به وجود میاد که منه مخاطب میتونم به استناد گفته های قبلی شما بگم که خب ویلما یک فرد دیگریست و با یک شرایط دیگه و عملا تاثیری نپذیرم.

    پاسخ
    • حسام الدین ایپکچی
      حسام الدین ایپکچی گفته:

      سلام بر شما
      مثالی که فرمودید، مصداق «تناقض» نیست
      همچنان بر نظر اپیزود سه هستم و اپیزود چهارم هم برشی از زندگی ویلما رادولف است نه تمام آن
      در اپیزود سقود اشاره دیگری به ادامه داستان زندگی او داشتم هرچند خیلی کوتاه

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *