جهان منحصر به فرد من - پادکست انسانک

6 – جهان منحصر به فرد من

چه خبری باشکوه‌تر از اینکه بدانیم هیچ انسان دیگری، جهان را آن‌گونه که تو می‌بینی نخواهد دید. تو نظاره‌گر منحصر به فرد این هستی، هستی آن‌چنان که من و دیگران چنین هستیم. گویی ما به تعداد تمام آدمیان، جهان داریم و اگر هرکس نقاشی ذهنی خود را ترسیم کند؛ مشابه ترسیم دیگری نیست

گزیده تجربه کنید

ما تمام رخدادهای آینده را با استفاده از تجربیات گذشته درک خواهیم کرد. هیچ تجربه ای از وجود ما قابل محو نیست و با هر تجربه ای که کسب میکنیم، درک ما از آینده نیز تغییر خواهد کرد. شاید به همین سبب است که بسیاری از مشرب ها و مکاتب اخلاقی ما را به گزیده تجربه کردن دعوت می‌کنند.

آهنگ ها به ترتیب استفاده در پادکست

  • قطعه ای از محمدرضا شجریان در آلبوم خزان
  • شعری از مارگوت بیکل با ترجمه و صدای احمد شاملو
  • آهنگ دلت دریاست به هنرمندی یاس
  • و بانگ با شکوه پایانی، شعر حافظ «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد» به صدای داریوش
15 پاسخ
  1. آرزو
    آرزو گفته:

    سلام و وقت بخیر ، شنیدن این پادکست خیلی لذت بخش بود ، فرقی که با پادکست های دیگه داشت این بود که خودمو فقط یه شنونده نمیدونستم ، بیشتر شبیه یه مکالمه پویا بود که تو ذهنم اتفاق افتاد

    پاسخ
  2. مسافر
    مسافر گفته:

    چیزی که “انسان” رو به عنوان یک مخلوق برای من شکوهمند و اعجاب انگیز کرده همین تنوع نگاهها است…. نگاههایی کاملا متفاوت و یا متناقض نسبت به یه تصویر، صدا و یا یک واقعه

    اصلا مبهوت قدرت خدا میشم یعنی وقتی می گم تبارک الله احسن الخالقین این وجهه خلقش توی ذهنم پر رنگ میشه

    و همیشه هم از کوچیکی علاقمند به شنیدن و دونستن این نگاهها بودم…… شاید جز معدود بچه هایی بودم که مصاحبه ها و گزارشات تلوزیون و رادیو رو دوست داشتم ?

    ممنون از اینکه زحمت می کشین و این اپیزود ها رو تهیه می کنین با دقت و تمرکز دنبال می کنمشون

    موفق باشین

    در پناه خدا

    پاسخ
  3. سپیده
    سپیده گفته:

    شگفت زده ام برای اینهمه زیبایی در کنار هم : محتوا ، بیان ، موسیقی … اولبن تجربه شنیدن پادکست رو با ۵۲ هرتز داشتم و بعد از اپیزود صفر شروع کردم . چقدر خوشحالم که منو با دنیایی به این زیبایی آشنا کردید . باورم نمیشه مفاهیمی به این اندازه عمیق رو در این تایم کوتاه و اینطور روان و جاری در وجود مخاطب شکوفا می کنید.

    پاسخ
  4. کتایون
    کتایون گفته:

    سلام‌ممنونم ازتون خدا راشکر میکنم و افتخار میکنم با شما و‌پادکستتون اشنا شدم حالم را عوض کردید

    پاسخ
  5. فاطمه
    فاطمه گفته:

    اول باید هزاران بار تشکر کنم از شما بابت دریچه ای تازه که به روی من گشودید برای درک بهتر هر انچه پیرامونم هست
    درمورد صدا هم باید بگم من صدای امواج دریایی سیاه در اعاق شب که نور ماه کامل نقره گونش کرده با وزش نسیمی خنک که موهام رو به حرکت وا داشته در کنار ساحلی اروم که اتشی گرم در کنارم روشن هست رو در ذهنم میدیدم موج های پی در پی شن های زیر پام رو خالی میکنن و پیراهن سفید و بلند و گشادم در باد به رقص در میاد من ایستادم و به بیکران دریا نگاه مکنم و همسر جان دلم به تماشای من در کنار اتش نشسته بعد از مدتی صدام میزه و ازم میخواد زیر نور این ماه کنار این دریایی ارامش برام چند صفحه هزار یک شب بخونم……

    پاسخ
  6. من
    من گفته:

    آشنایی من با پادکست های شما از یه روز بطور اتفاقی سوار ماشین همکارم شدن شروع شد که داستان ویلما رادولف داشت از ضبط اون پراید خسته پخش میشد و من عین داستان های دیگه باهاش همراه شدم.اول فکر کردم عین بعضی از پادکست های ادبی جنبه تعریف قصه داره اما وقتی به انتهای فایل رسید هنوز برام گنگ بود که پس هدف چی بود اگه قصه گویی نبود؟! همین باعث شد کانالتون رو پیدا کنم و از اپیزود صفر با شما زندگی کنم. هر روز از شنیدن و بودن در محضر کلام شما لذت میبرم اما امروز که اپیزود شش رو شنیدم احساس کردم برگشت زدم تو تاریخ زندگیم و دارم تک تک همه تصمیمات و تجربیات قبلیمو چک میکنم تا تجربه ی زیسته ی هر فرد که باعث تفاوت ادراک من و بغل دستیم از یه اتفاق مشترک تو یه محیط مشترک میشه رو بهتر درک کنم. حس فهمیدن آنچه درون خودم میگذره به کلام شما، خیلی شگفت انگیز و دوست داشتنیه. اگر بشه منابعی مربوط به اپیزود پنج و شش به بنده معرفی کنید که نثر خیلی سختی نداشته باشند تا بخونم و بیشتر بفهمم ممنون میشم.

    پاسخ
  7. شیرین
    شیرین گفته:

    به محض شنیدن صدای دریا یه نفس عمیق کشیدم??مثه تموم وقتایی که برای اولین بار کنار دریا میرم??مرسی ازتون بخاطر پادکست های خوب

    پاسخ
  8. مائده
    مائده گفته:

    سلام وقتتون بخیر
    من می خواستم بدونم چطور میتونم فایل هاتون رو داشته باشم برای اشتراک گذاری در کانال تلگرام ؟ البته که با ذکر منبع :)))
    ممنون میشم پاسخ بدین

    پاسخ
  9. عاطفه
    عاطفه گفته:

    سلام
    چرا من اصلا صدای دریا نشنیدم ، من فقط یه دشت دیدم که بیشتر شبیه بیابون بود که باد به سرعت توش جریان داشت ، جوری که من رو به سمت جلو هل میداد ، از شدت وزرش باد روی صورتم لب هام خشک شده بود، قدم هام سنگین ، باد موهام رو توی هوا یخش کرده بود و من با دست جلوی چشمهام رو گرفته بودم که شدت نور اذیت ام نکنه ، به سختی به حالتی که فرم بدنم دال شکل شده بود جلو میرفتم و انگار سیطره وسیعی از بیابان جلوم بود.
    وقتی گفتین صدای دریاست ، شگفت زده شدم.

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *