انسان و محیط (5): انسان، شدنی است

ما نیازمند دوست‌داشتنی بودن به مقدار لازم هستیم. این مقدار لازم برای هرکس، در هر سن و موقعیت و جنس می‌تواند متفاوت باشد اما گریزناپذیر است. گاهی خیال می‌کنم که حتی خداوند هم نمیتواند دوست نداشتنی بودن خود را تاب بیاورد. این جملات شاید ادامه داشته باشد اما الان ادامه‌ای برایش ندارم

شنبه پرکاری بود. شانزدهم آذرماه نود و هشت. از ساعت 10 صبح تا 7 غروب از جلسه‌ای به جلسه دیگه راهی و مشغول گفتن و گفتن و گفتن. دوست داشتم کار به درد بخوری بلد بودم تا برای مردم انجام بدهم. سواد و وسعم همین  ساعتهایی است که سعی میکنم برای ترمیم نقصانی به قدر توان. اما حالا که حوالی یازده شب است می‌خواهم از ادامه «انسان و محیط» بنویسم. یکی دو روز اخیر را به این پرسش فکر میکنم:

آیا انسان می‌‌تواند محاط باشد؟

در یادداشتهای قبل از اثر محیط بر انسان نوشتم و اینکه انسان عددی متشکل از هزاران مواجهه خارج از اراده است اما آیا تنها فرض ممکن آن است که انسان مقهور و مجبور در محیط باشد؟ یا عکس این فرض هم می‌تواند برقرار باشد به گونه‌ای که انسان محیط بر محیط باشد؟

نمی‌خواهم صحبت را به حرف‌های انگیزشی دم‌دستی تنزل بدهم. اثر جبری زمان و مکان بر انسان قابل کتمان نیست. ما در میان انبوهی از جبرهای ریز و درشت مشغول زیستن و اثرپذیرفتن هستیم اما آیا انسان فقط منفعل و اثر پذیر است؟ یا انسان ِفعال ِاثر گذار نیز قابل تصور است؟ اگر چنین فرضی قابل تصور باشد، چگونه میتواند محقق شود؟

انسان، شدنی است

شاید هر دوپایی که از آدمیزاد متولد شده انسان نباشد، بلکه موجودی است که قوه انسان شدن دارد. یعنی همه ما لزوما انسان نیستیم بلکه می‌توانیم انسان بشویم. انسان، شدنی است نه بودنی. ما قوه انسان شدن داریم اما این ضرورتا به معنای آن نیست که همه انسان بشوند. چه بسیاری که تا دم مرگ، انسان نخواهند شد.

به بیان دیگر، انسانیت یک کسب است و جنبه ابتدایی ندارد. ما محصل ِانسانیتم و آن را تدریجا به دست خواهیم آورد. شاید اگر امروز بخواهم از نو یادداشت «هر من عددی است» را بنویسم، آن را منحصر به «من» ندانم بلکه هر شیء عددی است و عدد مستقل از دیگری بودن خصیصه انسانی نیست. پس انسان باید چیزی جز اینها باشد.

نسبت انسان و محیط یکسان نیست

برگردیم به سوال اول، آیا همه نسبت همه مراتب انسانی با محیط یکسان است؟ آیا انسان در تمام رتبه‌ها در بند محیط است؟ در این یادداشت به همین جمع‌ بندی اکتفا کنیم که احتمالا برخی انسان‌ها در محیط و برخی انسانها بر محیط هستند که به دسته دوم میگوییم انسان ِمحاط. اما برای پاسخ به این پرسش که انسان چگونه می‌تواند محاط شود، نیاز به فکر بیشتر دارم

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *