مساله خشم (2): ابراز انسان‌گونه

چند ساعتی از یادداشت اولم در خصوص مساله خشم گذشته و ساعت حوالی شانزده روز چهاردهم آذر نود و هشت است. آنچه نوشتم را مرور می‌کردم تا اینکه رسیدم به علایم ظاهری خشم. یادم آمد چند روز قبل با علی از کوچه عبور میکردیم که چشممان به سگی افتاد. یک سگ روتوایلر مشکی با صورتی عبوس

به همین بهانه به علی گفتم میدانستی ما میتوانیم در حیوانات خودمان را ببینیم! با تعجب پرسید نه! چطور؟ گفتم الان صورتت را عصبانی کن! اخم هایش را در هم کشید و چشمانش را براق کرد. بعد نوبت من شد و همین را تکرار کردم بعلاوه ادای عربده کشی و خلاصه باهم خندیدیم! آخرش گفتم دیدی شبیه همین سگی که پارس میکرد بودیم چون او هم دندان نشان میداد و صدا بلند میکرد و…

حالا در وقت مرور یادداشتهای پست قبل یاد همین خاطره افتادم و دو سوال برایم مطرح شد. سوال اول این بود که آیا آن مثال برای علی درست بود؟ آیا ساختن یک تابو یا تحقیر از خشم رفتار مناسبی است؟ آیا خشم و ضرورتش را باید انکار کرد یا باید آن را به عنوان یکی از انواع عواطف و هیجان‌ها به رسمیت شناخت؟

رفتار مرتاض گونه با هیجانات عاطفی به احساس گناه ختم میشود چیزی مانند مواجه با شهوت. انگار باید بعد از هربار خشم یکبار خودمان را آب بکشیم و جلوی آینه بگوییم لعنت به اینهمه اراده سست! چرا خشمگین شدی؟ آنهم در ایران امروز که اساساً تمام عناصر لازم برای خشم در حال تکثیر است. سرکوب، تحقیر، توبیخ، نظام آموزشی غلط، نظام اداری پرنقد، نظام سیاسی خودکامه و خلاصه همه آنچه که برای تولید خشم لازم است به دور هم جمع شده. آیا در این وضعیت القا این معنا به کودک که با خشم به یک حیوان بدل خواهی شد روش صحیحی بود؟

ابراز خشم انسان‌گونه

اما روی دیگر سکه این است که واقعا تمام مشخصاتی که نوشتم در ابراز خشم میان ما و آن سگ مشترک بود. به هرحال انسان یک نوع حیوان در میان دسته بزرگ حیوانات است با مجموعه‌ای از رفتارهای مشترک و این همسانی ظاهری عجیب نیست اما آیا ابراز انسان‌‌گونه‌ای هم قابل تصور است؟ یعنی می شود نوعی از ابراز را یافت که صرفا منحصر به انسان باشد؟

پاسخ این سوال مثبت است و همانی است که در یادداشت سابق اتفاق افتاد. البته باید صادقانه اعتراف کنم که نوشتن آن یادداشت بداهه و برای تسکین خود بود اما به نظرم «نوشتن» و «گفتن»، انسان‌گونه‌ترین شیوه ابراز خشم است آنطوری که سایر موجود هرگز توانایی انجام آن را ندارند.

انتقال عواطف و احساسات به صفحه کاغذ مانند تماشای صورت در برابر آینه است. فرصت آرایش، تغییر، بازبینی و بزک میدهد. شما میتوانید چهره خود در آینه را تماشا کنید و برای ویرایش آن به حد وسع تصمیمی بگیرید. عواطف و احساسات منتقل شده به کاغذ هم قابل مشاهده توسط خود فرد می شود و اینجاست که میتوان برای تغییر و یا اصلاح آن جدی‌تر دست به کار شد

1 پاسخ
  1. مسعود م
    مسعود م گفته:

    نیروی التیام بخش نوشتن، از پنه بیکر رو ببین اگر به پستت خورد، چیز خاصی هم نیست ولی همین فرمایش شماست. بوس بر جبین شما.

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *