مصدر بداهه کجاست؟
به حظ نوشتن سحرگاهی معتاد شدهام. بعد از نماز صبحها چیزهایی در سرم چرخ میخورد که گویی برای همان آن و همان لحظه است و اگر از نوشتن آنها باز بمانم، دیگربار به همان حرفها رسیدن سخت است.
باور خوشی است اینکه کاسبهای قدیم که باور داشتند هر روز، روزی خود را دارد و به همین سبب به رزق میگفتند «روزی» و این رزق منحصر به مال و منال نیست بلکه ما در معرض بارش معناییم و هر روز معنایی به تناسب همان روز فرو میآید و فی المثل انسانی که شصت سال زندگی کرده در معرض چندهزار بارش معین است که باید هرکدام را به جان خود ذخیره کند
اینها را بداهه مینویسم و نیازمند تامل بیشتر است اما چه بسا بارش هر روز متاثر از احوال همه عالم در آن روز باشد یعنی جور فلان فرد در غرب و خلوت فلان عابد در شرق عالم موثر است بر این مخیّلات که یک عامی در سحرگاه مینویسد.
همین عبارت «بداهت» چقدر جای اندیشه دارد، اینکه کسی چیزی را بدون قصد دور و به شکل آنی بر زبان میآورد یعنی از داشتههای نهانی خود دارد صادرات میکند یا زمزمهای از غیب آمده و حالا شرح واردات میدهد؟ یادم باشد وقتی به اینها فکر کنم
باری! اکنون که اینهمه نوشتهام و هنوز به آنکه میخواستم بنویسم نرسیدهام، چند دقیقهای باقی مانده است به طلوع آفتاب صبح جمعه – سیزدهم دی ماه یکهزار و سیصد و نود و هشت – شاید نوشتن این هم خالی از لطف نیست که دیشب جایی مهمان بودم و وقتی رسیدم منزل ِمیزبان دیدم از پنجره خانهشان گنبدی پیداست و البته روی نقشه هم دیده بودم نام امامزادهای است. پس و جو کردم و رخصت گرفتم دقایقی از مهمان مرخص شدم تا مهمان ِمیزبان ِبزرگتری باشم.
چند قدم آن سو تر از منزل میزبان امامزاده قاسم گلاب دره در شمال تهران بود، شبانگاه پنجشنبه چنان خلوت بود که گویی دنجترین خانه شهر است. یک حَرَم بود و من. کنجی نشستم و عرض کردم همیشه برای گفتن حاجتها و ذکرها پای بزرگانی چون شما نشستهایم اما گمانم وقت آن رسیده بنشینیم و بشنویم! نوبت شنیدن است و باید شنید
عجب مقدمه مفصلی شد؛ و عجبتر اینکه به آنچه میخواستم بنویسم نرسید! یعنی آنچه در سرم بود چیز دیگری است و اینکه نوشتم حرف دیگری شد. آنجا که میخواستم مهمان شوم جای دیگری بود و آنجا که حقیقتاً مهمان شدم جای دیگری. مَصدَر بداهه کجاست؟ اینکه قصد به کاری میکنیم و قصد دیگری محقق میشود اراده کیست؟ بهتر است این یادداشت را به همین پرسش تمام کنم و یادداشت دیگری از نو بنویسم.
باید این پرسش باقی بماند تا به وقتش، جوابی فرو فرستد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!