مطالب توسط حسام الدین ایپکچی

12- ملال، راه کمال

تفاوت تفکر با شبهه تفکر را می‌دانید؟ چند دقیقه ابتدای صحبت به این موضوع پرداختم و بعد هم در مقدمه ورود به بحث «ملال زوجیت» کمی در باب ملال و مفهوم آن از نگاه آرتور شوپنهاور صحبت کرده‌ام

اپیزود یازدهم: تماشا کن

خبر داری، پیامی برایت آمده و دعوت شده‌ای به تماشا؟ گویی کسی فراخوان داده است برای نظر بازی و اما نه به بازی سپری کردن ِنظر! در اپیزود یازدهم از این دعوت برایتان گفته‌ام. آغاز و میان آنچه گفته شده همراه است با یادی از دکتر علی شریعتی و تقدیم یادداشتی به ایشان که حاشیه‌ای […]

10-آفات عشق ورزی

من تجربه شیرین و شورانگیزی از عاشقی داشته‌ام. از بی خوابی‌های شب‌ها مدرسه و جنگ نابرابر با خیالی ناتمام تا نامه‌های یواشکی، دیدارهای پنهانی، روزهای شیرین وصل و سنگلاخ‌های پیموده شده در حفظ یک رابطه عاطفی. بنابراین وقتی صحبت به عشق‌ورزی رومانتیک می‌رسد؛ تجربه زیسته‌ای از از آن را در اندوخته خاطراتم دارم. بارها از […]

9- نامه‌ای به لودویگ

نمیدانم قریب به دویست سال قبل که هگل در کلاس درس نشسته است و برای دانشجویان درباره عشق درس داده چه شوقی در دل دانشجوها برقرار بوده اما خوشحالم از اینکه یادداشتهای یک از شاگردها از کلاس درس باقی مانده تا دو خط از آن را در اپیزود نهم پادکست انسانک باهم بخوانیم. متنی که […]

8- اپیزود هشتم: در حوای زندگی

اپیزود هشتم یک فرق اساسی دارد با اپیزودهای قبل! فرقش این است که پیش از این در باب آنچه فهمیده بودم چیزکی می‌گفتم اما این اپیزود در باب چیزی است که نفهمیدمش؛ نه من که حتی بسیاری از آنان که حکمت را برای بشر به ارث گذاشته اند نیز در این اقیانوس به عمق نرسیده‌اند. […]

7- هش !

کاش شما هم در وقت شنیدن آن سوال، بهت زده شوید. کاش میانه شنیدن، بغض کنید؛ کاش در پایان از جا بجهید و مثل مجنونی در سماع بچرخید و اشک شوق بریزید. کاش همان حالی که من در هنگام گفتن داشتم را در وقت شنیدن بچشید. کاش می‌توانستم شما را در لحظه شنیدن این اپیزود […]

6 – جهان منحصر به فرد من

چه خبری باشکوه‌تر از اینکه بدانیم هیچ انسان دیگری، جهان را آن‌گونه که تو می‌بینی نخواهد دید. تو نظاره‌گر منحصر به فرد این هستی، هستی آن‌چنان که من و دیگران چنین هستیم.

5- با خود نشستن

بارقه اولیه اپیزود پنجم پادکست انسانک در لوله تاریک ام.آر.آی پدید آمد! چند ماه قبل بود که به درون آن لوله سیاه مشرف شدم. نیم ساعت حضور در آن حفره تاریک به قدری برایم سخت و دشوار بود که تا چند دقیقه بعد از اتمام کار منگ و گیج بودم. همان شب چند سطری نوشتم […]

5-

بجای مقدمه امروز یکشنبه دهم فروردین نود و نه است و یادداشت برداری برای اپیزود پنجم را شروع کردم. مشغول جستجوی موضوعی بودم که ذهنم را چند عکس به خودش جلب کرد. نمیدانم در ضبط اپیزود به این موضوع اشاره خواهم کرد یا نه اما دیدم بهتر است در بلاگ مربوط به این اپیزود عکسها […]

4 – باورمان را زندگی می کنیم

اپیزود چهارم پیرامون جمله معروف ژان پل سارتر است؛ جمله ای که او گفت اما ویلما رادولف آن را زیست. این اپیزود از انسانک را تقدیم می‌کنم به تمام زنان و مردانی که در این روزها رنجور و دردمند از ویروس کرونا هستند. تفاوتی نمی کند به عنوان بیمار، پرستار، مراقب یا هرکس دیگر. این […]