پاگرد دوم – تابستان 99
طبق وعده انسانکی، در پایان هر فصل از سال، به یک پاگرد خواهیم رسید. پاگرد اول را در پایان بهار نود و نه شنیدید و حالا رسیدیم به پاگرد دوم. در پاگرد، پپرامون خود انسانک صحبت میکنیم. موضوع صحبت را سوالاتی مشخص میکند که شما پرسیدهاید.
وبلاگ انسانک و تجربه مکتوب از کتابخوانی |
وبلاگ انسانک، سوغات پاگرد دوم از سفر انسانکی است. در وبلاگ انسانک تجربه مکتوبی از کتابهای خواندهشده و فیلمهای دیدهشده و خلاصه هر آنچیزی که میتواند بهانهای برای تأمل باشد، صحبت خواهیم کرد. کامنتهای وبلاگ انسانک فرصت مغتنمی است برای گفتگو و معرفی کتابهایی که خواندهاید.
چرا نمیشه فایل صوتی رو دانلود کرد؟ فقط امکان شنیدن داره
اندروید، کروم دارم
فایل قابل دانلود در کانال تلگرام منتشر میشه
حسام عزیز باسلام و احترام
من و نرگس خواستیم از لحظه هایی که میزبان ما هستی با آن مطالب خوب و ارزنده سپاسگذاری کنیم. در پادکست جدید دفاعیه از مطالب شما بسیار الهام گرفتیم و باید از این بابت هم قدردان شما عزیز باشیم. اگر گوش و دلتان را همراه پادکست ما کنید موجب امتنان است. https://shenoto.com/album/43122/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA?lang=fa
محمد صادقی.نرگس کریمی
سلام بر شما دو عزیز
با کمال دل خواهم شنید
بسیار دلنشین بود… ممنون از معرفی کتاب… و امید ک گلستان را هم در انسانک جای دهید اگر شده وقایقی محدود که البته بیشتر هم باشد عالی است… ممنون جناب ایپکچی… خیلی وقتا فکر میکنم که چقدر عقب هستم حتی درمطالعه کتاب که البته کتاب نخوان نیستم ولی… مطلبی که در خواندن کتاب برایم مهم است همیشه میبینم نویسنده درچه سنی کتاب را نوشته و میبینم من کجا هستم… البته متن ها و گفتارهایی که مهم هستند مثل دکتر شریعتی یا عین القضات همدانی و الان شما…و الان که ۳۷ سالگی هستم هنوز شاید قبل از شروع راه هستم و معرفی کتاب و تجربه هایی با عمق کمی بیشتر در انسانک عمق زندگی را برایم به همراه اورده… سپااااااس
گوارای وجود
گلستان و بیش از اون فیه ما فیه کتابهای پر مراجعهای هستند برای من و دوستشون دارم. امیدوارم قابل باشم و مجالی فراهم بشه برای بیشتر گفتن از اونها
جمله طلايي: “ناله” سبز نميشه،”دانه” سبز ميشه…من متاسفانه زياد اهل فيدبك دادن در دنياى مجازى نيستم ولى الان ميخوام بگم مديونم به شما بابت تمام چيزهايي كه تا به اينجاى اپيزود ها از شما ياد گرفتم… الحق كه زكات علمتون رو به بهترين وجه ممكن پرداخته ايد و مى پردازيددد…حق نگهدارتان
همزمان که دارم به پاگرد دوم گوش میدم اومدم سری به سایت بزنم
و همین وسط ازتون تشکر کنم.
هرچند تصمیم دارم خیلی کامل تر کامنت بذارم و گفتگوی بهتری داشته باشم.
بهرحال سایت دیگه پاتوق من شد 🙂
سایت قطعا پایگاه بهتری برای تجمیع نظرات و گفتگو پیرامون اپیزودهاست
آقای ایپکچی نظرتون درمورد ساخت مجله انسانک چیه؟
الان فرمودید(درحال گوش دادن به پادکست) عزیزی فایل ها رو به صورت پی دی اف تهیه کردند.
به ذهنم رسید اگر مجله انسانک هم متولد بشه ، اتفاق خوبی خواهد شد. با همکاری مشتاقان 🙂
سلام
ایده خیلی خوبیه
بله، حتما با حضور و همراهی جمعی کار ارزشمندی خواهد شد. ممکنه جزییات بیشتری از ایدهتون بفرمایید.
سابق بر این یک نشانی برای این منظور ایجاد شده بود اما به فعلیت نرسید
ensanak.ir
کاش کاری کنید جواب پیام میدین اینجا؛برای شخص ایمیل بیاد
با کمال میل
البته ایده خام است و قطعا نظر جنابعالی و دیگر عزیزان در اولویت هست.
✨پیشاپیش از وقتی که برای خواندن این کامنت طولانی با غلط های نگارشی و دستور زبانی احتمالی میگذارید ، ممنونم.✨
به نظرم خوب میشد که همزمان با انتشار هر اپیزود همان روز ( البته با تقدم پخش اپیزود بر انتشار مجله )
یا یک روز بعد ، موضوع اپیزود در مجله نوشته میشد.(حالا یا کل صحبت ها یا خلاصه ای از گفته ها)
که خب این نوشته پراز ارجاعات بود. به طور مثال از خلال هربحث اپیزودها شاخه های زیادی میشود داد که احتمالا برای خلاصه گویی حذف شده
(بگذریم از قسمت هایی که کاملا برعهده شنونده است) این شاخه ها را میتوان در اینجا جا داد ?
یا مثلا زمان پاگردها مجله منتشر شود.برای مروری بر گفته ها و ورود به فصل جدید.
همینطورمیشود از ویس هایی که دوستان میفرستند( در مورد اپیزود 52 هرتز) ،
یا کامنت های از تجربه های زیسته شان ،
حتی بازخوردهایشان در مورد انسانک ،
در مجله نوشت.
از توئیت های شما هم غافل نشویم.جای گذاری برخی توئیت هایتان، یا همان پست های محتوایی و بعضا روزمره اینستاگرام.
مثلا قرار دادن عکس در اینستاگرامتان که از ما خواستید در موردش بنویسیم.
(اشتراک گذاری نوشته ها و هربار قرار دادن عکس جدید به خصوص عکس هایی در پدیده های ساده
اما قشنگ زندگی که شاید دور از چشم است. یا حتی عکس های مفهمومی و پیچیده)
ماهیت مجله الکترونیکی انسانک در واقع به مثابه یک بسته جانبی همراه اپیزودهای انسانک که در آن شاید فضای متفاوت تر
اما درمجموع همه ی آنچه انسانک میخواهد ما را با آن درگیر و همراه کند قرار گرفته است.?
شاید با خود بگویید وقتی ابزارهای اجتماعی هست ، این کار اضافه کاری است ولی به نظر بنده ایده بدی نیست. ?
البته در این مورد اولویت اول زمان و نظرشما و هدف و دورنمای انسانک است.
من فقط از جانب همراه انسانک که به حضور و شنیدن انسانک و ظهور پدیده ای به نام (اندیشیدن) در لحظه لحظه زندگی اش خو گرفته ، اظهار نظر کردم.?
( به احتمال قوی اگر اپیزود 52 هرتز? را گوش نمیکردم دیدگاه طویلم را به جهت نادیده گرفتن صدای درون و ترس از ابراز ،
به اشتراک نمیگذاشتم. هر روز به یاد شبی که اپیزود 52 هرتز را شنیدم هستم و بگذارید بگویم شما آدم مُرده ای را نجات دادید. برای همیشه ممنون و مدیونتان خواهم بود)
سایت ensanak.ir را دیدم.
ولی منظور من از تهیه مجله الکترونیکی انتشار مطالب به صورت pdf است .
که حالا ماهانه یا همزمان با انتشار اپیزود ها ، یا زمان پاگردها به منظور مرور گفته ها و…..صورت پذیرد.
ایده جالبیه و البته نیازمند به مشارکت جدی
هم من بیشر فکر میکنم و هم امیدوارم دوستانی که این کامنت رو مطالعه میکنند یاری کنند در ایده پردازی
عرض سلام خدمت جناب ایپکچی:
خسته نباشید…
در مورد کتاب، برا بنده شخصا رمان و فیلم خوب اتفاقا بسیار کمک کننده بوده برای طرح مسئله و سوال. بجز اون بحث پاسخ به سوالاتم، برای طرح مسئله و سوال هم همیشه کمک کننده بوده. اینکه من این زندگی رو یکبار زندگی میکنم، ولی نزدیک شدن به شخصیتهای داستانها همیشه بهم کمک کرده تا بتونم بجای اونها هم زندگی کنم،
البته به این موضوع آگاهم که در واقع اون نگاه و ناخودآگاه شخصیِ من هست که خودشو در تفسیر از اون شخصیتها بروز میده. که این هم به نوبه خودش بیشتر به شناختِ من از خودم کمک میکنه،،،
و اینکه کتاب برای من به شخصه هم مسئلهساز هست و هم پاسخ دهنده به مسئله.
سپاس از وجودتون جناب ایپکچی
با سلام و درود فراوان خدمت شما بزرگوار
از شنیدن پادکست انسانک لذت میبرم و دنبال میکنم
درخواستی که از شما بزرگوار داشتم این بود که راجع به عبادت واقعی و عابد بی ریا از دیدگاه خودتون توضیحی بدید
میخوام که دیدگاهتون رو راجع به عبد مخلص بدونم
به عقیده شما بنده خالص و بی ریا کیست؟؟؟…
با تشکر از شما
بهراد
سلام بزرگوار
پاسخ منسجمی ندارم که تقدیم کنم. به گمانم پاسخ و عمل افراد درباره چیستی و چرایی عبودیت، فرع بر ادراکی است که از الوهیت دارند. عبادت ِناخالص ناشی از اله ِناواحد است.
سلام
چیزی که ذهن من را مشغول کرده اینه که آیا آگاهانه زیستن، آیا حکیما زیستن بهترین راه هست؟
اینکه بیشتر پیشینیان ما در دوران پیش از مدرن با خیلی مسائل مثل خلقت، آینده، مرگ و حتی تاریخ شبیه این برخورد میکردن که مساله حل شده است و جوابش معلومه و دغدغه این چیزها را نداشتن آیا زندگی بهتری نداشتن؟
آیا دانستن و سوال داشتن الزاما سبب بهتر شدن ما میشه؟ یا چون سوال از شک و ندانستن میاد سبب سخت تر شدن زندگی میشه؟؟
سلام بر شما
اول: تعریف ِبهترین راه یا بهترین گونه زیستن یعنی حکمت. اگر حکمت در میان نباشه، سنجش و مقایسه و مقارنه هم مطرح نخواهد شد و به این ترتیب مبنای برای ترجیح یک گونه زیستن بر گونه دیگرش نخواهیم داشت.
دوم: وقتی از پیشینیان صحبت میکنیم غرضمان کدام گروه از پیشینیان است؟ انبوه کتابها و یادداشتها و نوشتهها در مورد خلقت، آینده، مرگ در دوران سنت اگر از سر دغدغه نبوده پس به چه هدفی شکل گرفته؟ اساساً اگر توده مردمان دغدغه آینده و مرگ نداشتند، دامنه وسیع دین باوری، مناسک باوری، عادات مذهبی و… برای رفع کدامین نیاز بشر بوده و چرا به اون اقبال داشتند
ما ابتدا باید فرضهای سوال رو دقیق کنیم تا در ادامه بتونیم بر اساس این فرضها مساله حل کنیم.