1- من مینیمالیست نیستم
قبل از هرچیز باید باخودم صادق باشم. من، حسام ایپکچی، یک مینیمالیست نیستم! به نظرم این اولین چیزی است که برای تغییر لازم دارم. مادامی که تعریف ناصادقانهای از خودم داشته باشم به رشد صادقانهای نخواهم رسید. به نظرم درمان هر دردی یک قدم نخستین دارد و آن طلب درمان است.
از شما چه پنهان تمام سطرهای بالا را چندبار از نو ویراست کردم تا فعلها به خودم برگردد. باید یادم باشد که برای تغییر خودم مینویسم. نوشتن در برابر چشم دیگران مثل بازی در استادیوم با تماشاگر است. بالاخره وقتی سکوها پر از تماشاچی باشد هم ذوق بازی بیشتر است و هم انگیزه برای خطا نکردن. اما این به معنای برای دیگران نوشتن نیست.
جالب است مینیمالیست شدن در نوشتن هم گرفتاری دارد. یک پارگراف را میخوانم و میبینم خب موضوعی که توانستم با سه جمله بگویم برای چه باید در پنج جمله گفته شود! تجربه هیجان انگیزی است و احتمالا یک عالمه چیزهای مازاد در زندگی پیدا خواهد شد. به نظرم از همینجا باید برای خودم یک قانون بگذارم. پست ها را در حوالی سیصد کلمه جمبعندی کنم و زیاد ننویسم.
قربانی کردن ِمن فرسوده اولین قدم برای رسیدن به من نوین است. |
این یادداشت را ساعت صفر جمعه دهم مرداد نود و نه مینویسم. در نخستین دقیقه جمعهای که در تقویم به نام عید قربان نوشته شده است. واجب ترین قربانی که باید به مسلخ ببرم خود فرسودهام است. انبوهی از عادتها، میلها، باورها و داوریهای پوسیده و زائد که کوله بار اندیشهام را سنگین کرده و معلوم است که نمیشود با کوله سنگین، سبک تا قله اندیشه سفر کنم. باید من ِاکنون بگذرم تا به من ِدیگری برسم.
این یادداشتها را در سایت انسانک منتشر میکنم. ایجاد غرفه جدید هم میتواند مغایر با مینیمالیست زیستن باشد. امروز بیست و یکمین هفته از قرطنینه و خانه مانی به پایان رسید. رویکرد مینیمال هم از برکات کرونا و خانه نشینی است. در موردش بیشتر خواهم نوشت. باید در موردش بیشتر جستجو کنم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!