مردی در تبعید ابدی
دقیقا آخرین روز از سال یکهزار و سیصد و نود یک. یعنی بیست و نهم اسفندماه. به عادت همیشه شالم را دور گردنم انداختم و از خانه بیرون زدم. چند قدمی در سنگفرشهای بین بلوکهای فاز دو شهرک اکباتان قدم زدم – یعنی این مسیر جاودانه ترین مسیر قدم زدن در زندگی من بوده هرچند که شاید زندگی چیز دیگری برای فرداها در آستین داشته باشد و حالا که ساکن آن شهرک نیستم دلتنگی سنگ فرشهایش در من است – و خلاصه در شلوغی خریدهای آخر سال، سراغ کتاب فروش زیر بلوک پانزدهم رفتم و کتابی برداشتم: مردی در تبعید ابدی به قلم نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی و داستان صدرای شیرازی |
وقتی کتابی به قلم نادر ابراهیمی است، یعنی یک بخشی از موضوع روشن است و میتوانی مطمئن باشی که کتاب خواندنی است. (در اینجا میتوانید کمی بیشتر پیرامون نادر ابراهیمی بخوانید) اما مردی در تبعید ابدی، نه فقط به اعتبار نویسنده بلکه به اعتبار شخصی که پیرامونش کلمات به کاغذ نشسته یعنی ملاصدرا، خواندنی و خواندنی است.
این کتاب را در عید سال نود و دو خواندم و پایان کتاب برای خودم نوشتهام:
«هرچند عطش دانستن از زندگی ملاصدرا با این کتاب سیراب نمیشود اما قلم شیوای نادر ابراهیمی در وصف صدرالمتالهین، لذیذ و دوستداشتنی بود» و جالب است که در ادامه از روزهای سخت و حال ناخوب خودم نوشتم. کاملا مشخص است که این کتاب را در نگرانی و اضطراب بسیار زیادی خواندم.
آنقدر که خودم انتظار داشتم در حاشیه کتاب یادداشت و دست نوشته ندارم – شاید به همان حال روحی بر میگردد – اما در صفحه 114 کتاب عبارتی است که نظرم را جلب کرده:
«مرید اگر به مراد شبیه شود، خود هرگز به مقام مرادی نخواهد رسید. جسارت است که میگویم اما مستحیل شدن، منهدم شدن است و من ابدا قصد انهدام خویش نکردهام»
این جمله از زبان محمد هفده ساله (ملاصدرا) خطاب به شیخ بهاءالدین است و من در حاشیه کتاب به نویسنده اعتراض نوشتم که جملهات درست نیست. اما حالا با گذشت هفت سال که مجدد به کتاب رجوع کردم میبینم که گفته صحیح و متینی است.
اتفاقا در بحثهای پادکست انسانک، پیرامون «جهان منحصر به فرد من» و مقوله فردیت حرفهای گفتنی داشتم و این جمله تاکید بر همین بحث فردیت دارد.
این کتاب نیز مانند بسیاری دیگر از کتابهای نادر ابراهیمی، منتشر شده توسط نشر روزبهان است. یکی از مشخصات جالب مرحوم نادر ابراهیمی برای من، این بود که او نیز وارد دانشکده حقوق شده با این تفاوت که درس را نیمه رها کرده و رفته است سروقت ادبیات.
بیشک در میان نویسندگان فارسی، قلم خواندنی و روان نادر ابراهیمی طعم و مزه ویژهای دارد و خواندن مردی در تبعید ابدی را به ویژه پیشنهاد میکنم. در مورد ابراهیمی پس از این نیز خواهم گفت. از او کتابهای متعددی خواندهام اما فعلا مردی در تبعید ابدی را دریابید. در مورد همین کتاب، در اینجا هم میتوانید مبسوط تر مطالعه کنید
آتش بدون دود رو جرعه جرعه نوشیدم طی دو سال…حیف که کتابها مال کتابخانه بودن و نه حاشیه نویسی اتفاق افتاد و نه اصلا دارمشون…ولی تجربهی فوق العاده لذتبخشی بود.